ترن
ترن
ترن زندگي است و کوپه خانواده. معبران خارجي تا آن جا که نوشته هايشان را به دست آورده ام ترن و قطار را زندگي تعبير کرده اند و کوپه را خانواده دانسته اند که تعريفي درست به نظر ميرسد. وفتي سوار ترن مي شويم البته خودمان مي دانيم که به کجا مي خواهيم برويم ولي اگر ترن مسير خود را تغيير دهد از شهر و ديار ديگر سر در مي آوريم که با مقصد ما فاصله اي بعيد دارد. در زندگي نيز هدف ما مشخص است و مي کوشيم که به سعادت برسيم ولي در زندگي ما را به جائي مي برد که نمي خواهيم. گاهي اين تحول و تغيير مسير ارادي است و گاهي غير ارادي. آن چه غير ارادي است در خواب به صورت ترن و سوار شدن در ترن ظاهر مي شود و به ما هشدار و بينائي مي دهد. اگر در خواب ديديد که ايستا ده ايد و ترن از راه مي رسد و قطار حرکت مي کند و يا از دور حرکت يک ترن را مي بينيد سفري براي شما پيش مي آيد. مشاهده ترن در هر حالت به شرطي که سوار آن نباشيد صرفا يک مسافرت است که بيننده خواب مي رود. زمان سفر شما به دوري و نزديکي قطار از شما مربوط است و طول سفر به اندازه ترن و کوپه هاي آن. صداي سوت ترن خبري است که از مسافر يا غائبي به شما مي رسد. چنان چه ديديد خودتان سوار قطار هستيد و از پنجره آن به بيرون نگاه مي کنيد و مناظري را مي بينيد که از پيش چشم شما مي گذرند تحولي بنيادي در زندگي شما پديد مي آيد. وضع شما از آچه هست بهتر نخواهد شد اما تحولي بي ترديد اتفاق مي افتد. کساني که در ترن با شما هستند همان کساني مي باشندکه با شما اشتراک سرنوشت خواهند داشت. اگر درون يک کوپه بوديد آن ها که هستند افراد خانواده شما را تشکيل مي دهند. اگر ترن شلوغ باشد عده زيادي با شما سرنوشتي مشترک خواهند داشت و اگر تنها بوديد راه را به تنهائي مي پيمائيد